«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 10186
- چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | فرهنگی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
هم میهن: فراتر از پیشبینی روحانی
روزی که آقای روحانی در نقد مخالفان اصولگرایش گفت که «من اینها را میشناسم، روی کار بیایند در پیادهروها دیوار میکشند و میخواهند همه جا را مردانه زنانه کنند!!» آنان برآشفته شدند که این چه اتهامی است که او به آنان میزند؟ او دارد دشمنسازی و دیگرهراسی میکند، ولی امروز که میبینیم در وسط واگنهای مترو پرده کشیدهاند، آن اتهام به واقعیت تبدیل شده است و این پردهکشی درحالی است که برخی از خانمهای بدون حجاب در واگنهای مردانه هستند و بیرون قطار نیز همه در کنار هم زندگی میکنند. بگذریم که مسئله درستی و تحقق پیشبینی آقای روحانی نیست، زیرا او این پیشبینی را برای شرایط عادی و در سال 96 انجام داده بود، درحالیکه امروز و پس از اعتراضات سال گذشته و فضای عمومی در نقض حجاب مورد نظر اصولگرایان شاهد پردهکشی میان قطارهای مترو هستیم. این رفتار نشان میدهد که دستاندرکاران این سیاستها حتی بیش از اینکه دنبال تفکیک جنسیتی باشند، در پی نشان دادن اراده خود معطوف به ضدیت با جریان غالب اجتماع هستند. در واقع این قابل فهم است که آنان در برابر وضعیت کنونی حجاب نوعی واکنش نشان دهند، ولی اینکه حتی به فراتر از پائیز سال 1401 بروند متضمن نوعی بی توجهی و ندانم کاری است.
مشکل نواصولگرایان این است که درک صحیحی از مفهوم سیاست، مردم و حکومتداری ندارند. آنان خود را قیم و صاحب امور میدانند که با اتکا به اراده خود میتوانند هر وضعیتی را رقم بزنند، درحالیکه آنان نه قیم هستند و نه صاحب و مالک صندلی قدرت و از همه مهمتر اینکه از اراده به تنهایی هیچ کاری بر نمیآید، که اگر اراده تعیینکننده سرنوشت امور بود، وضعیت امروز جامعه چنین نبود. اتفاقا برعکس برداشت آنان همین ارادهگرایی سادهلوحانه است که مردم و جامعه را به مخالفت بیشتر با چیزی سوق میدهند که آنان میخواهند مردم را به آن عادت دهند. بهطور قطع یکی از علل مخالفتهای افراطی با انقلاب، اسلام و حجاب، همین سیاستهای نواصولگرایان است که مطلقا قابل فهم نیست. جالب اینکه آنان همزمان با پردهکشی در مترو، برنامههای عجیبی از کنسرتهای سطح پایین و عامهپسند را با چند هزار دختر و پسر برگزار میکنند و حتی تشویق هم میکنند یا فیلمهایی که در شبکه خانگی درست کردهاند به فیلمهای ترک تنه میزنند، ولی نوبت به مترو که میرسد و زنان و مردان زحمتکشی که سرشان به کار خودشان است و صبح سر کار میروند و بعدازظهر خسته و درمانده درحالیکه مشغول محاسبه چگونگی حل مشکلات خود هستند، با این رفتارهای شهرداری مواجه میشوند. به نظر میرسد که در زمینه سیاستگذاری رسمی نسبت به مسئله زن، وحدتنظری وجود ندارد و هرجا و هر نهاد و هر فردی به تناسب فهم خودشان در حال انجام کاری است که از منطق و قاعده روشنی تبعیت نمیکند. با ادامه این وضع هزینههای این سیاستها را خواهند پرداخت، ولی هیچ سودی از آن به دست نمیآورند. جامعه در حال حرکت به سویی و حکومت و اجزای آن در حال حرکت به سوی مقابل است، در نتیجه بقای پیوند میان این دو را بیش از گذشته با خطر مواجه میکند.
اعتماد: تغييرات دولت تحولساز نيست
پس از راي مثبت اكثريت مجلس به استيضاح وزير صمت و نهايتا پياده شدن سيد رضا فاطميامين از قطار كابينه، اين پرسش در ميان افكار عمومي و تحليلگران شكل گرفته كه تا چه اندازه تغييرات ناشي از بركناري، استعفا يا استيضاح مديران دولت سيزدهم، توانسته تغيير و تحول مثبتي در نظام تصميمسازيهاي اجرايي كشور به نفع مردم ايجاد كند؟ تجربيات اخير نشان ميدهد كه در صحنه عمل تحول مثبتي شكل نگرفته است. مثلا پس از بركنار علي صالحآبادي در بانك مركزي و جايگزيني فرزين به جاي او نه تنها اتفاق بهتري در ساختار پولي، مالي و ارزي كشور رخ نداده، بلكه شرايط كشور در اين حوزهها بدتر هم شد. در شرايطي كه فرزين دلار را با نرخ 35هزار تومان تحويل گرفته بود، نرخ دلار حتي قلمروي بالاي 60هزار توماني را تجربه كرد. اين روند در وزارت كار با جايگزيني حجت عبدالملكي با سيد صولت مرتضوي هم تكرار شد و نشانهاي از بهبود در بازار كار و اشتغالزايي و...مشاهده نشد. به نظر ميرسد مشكلاتي كه در نظام تصميمسازيهاي كشور وجود دارد، ريشهايتر از آن است كه آيند اين مدير و روند مدير ديگر آن را بهبود بخشد. به عنوان نمونه مشكلات ارزي كشور ناشي از سياستگذاريهاي كلان در حوزههاي سياسي و راهبردي است. به عبارت روشنتر، وقتي دولتي تشكيل ميشود در كابينهاش وزارتخانههاي مختلف و ساختارهاي گوناگون وجود دارد و هر كدام از اين حوزهها با هم ارتباط و همگوني دارند. در اين مدل اجرايي، وظيفه وزارت خارجه تنها در صدور پاسپورت و مهر ورود و خروج و... خلاصه نميشود، بلكه وظيفه اصلي اين ساختار مهم، ارتباط با ساير كشورها و ايجاد بستر مناسب براي روابط توسعه يافته و همهجانبه با جهان پيراموني است.
وقتي وزارت خارجه از كاركرد اصلي خود خارج شود و قادر به توسعه مناسبات ارتباطي با جهان پيراموني نباشد، اثرات آن در بخشهاي مختلف اقتصادي، امنيتي، ارتباطي و... نمايان ميشود. اگر ايران اقتصاد رو به رشد و توسعه يافتهاي ميخواهد بايد سياستگذاريهاي كلانش را مبتني بر اهدافش ترسيم كند. نمونه مصداقي اين موضوع در تحولات ماههاي اخير بازار ارز به عينه قابل مشاهده است. در شرايطي كه نرخ دلار به محدوده 60هزار توماني رسيده بود، ناگهان اخبار مثبتي در خصوص روابط ايران و عربستان با ميانجيگري چين منتشر شد.انتشار همين خبر مثبت كافي بود تا نرخ ارز، تعديل شده و به محدوده 40هزار توماني برسد. ميتوان ليست بلندبالايي از اين دست سياستگذاريهاي كلان تهيه كرد و اهميت آنها در بهبود شاخصهاي اقتصادي را تحليل كرد. ايران طي دهههاي مستمر، سياست موازنه منفي را در حوزه سياست خارجي خود برگزيده بود و از اين طريق تلاش ميكرد منافع خود را تامين كند. ايران از طريق اين سياست ميتوانست تعادل را در روابط بينالمللياش ايجاد كند.رويكردي كه بسياري از كشورها از آن بهره ميبرند و از طريق آن تعادل در روابط خارجيشان ايجاد ميكنند. مثلا كشور عراق كه همسايه ماست، هم با امريكا رابطه دارد، هم با چين، هم با اروپا روابط نزديكي تعريف ميكند و هم با روسيه. در واقع عراق از دل اين راهبرد همگون، تلاش ميكند منافع ملي خود را به صورت حداكثري محقق كند. مثال عيني چنين سياستهايي عربستان است كه با استفاده از موازنه مثبت به دنبال آن است كه روابط خود با قدرتهاي جهاني را متوازن سازد. اما ايران بدون توجه به اهميت ايجاد موازنه در روابط خارجياش، تنها نوع خاصي از نگاه به شرق را دنبال ميكند كه جز اتلاف منافع نتيجه مهم ديگري ندارد. ايران اگر رشد اقتصادي ميخواهد، فناوريهاي نوين ميخواهد، اقتصاد توسعه يافته و... ميخواهد بايد روابط سامان يافتهاي با جهان تعريف كند. با توجه به اينكه چنين ملزوماتي در راهبرد كلان ايران تعريف نشده، طبيعي است كه وزرا، معاونان رييسجمهوري و...نميتوانند تحول شگرفي ايجاد كنند. اين راهبردها فقط مختص حوزه سياست خارجي نيست و در ساير بخشها نيز معنا دارد. اگر وزارت كشور نتواند انتخاباتي در سطح شأن و شخصيت مردم ايران و قانون اساسي برگزار كرده و زمينه مشاركت بالاي مردم را فراهم كند، طبيعي است كه زمينه شايستهسالاري و تخصصگرايي در حوزه مديريت كلان كشور فراهم نميشود.
جمهوری اسلامی: سفر به زیر پوست شرق کشور
افزایش تعداد ترورها و سوءقصدها به ویژه در استان سیستان و بلوچستان باید برای مسئولین هشداردهنده باشد.ترور رئیس پلیس آگاهی سراوان و همسرش که این هفته صورت گرفت، یکی از حلقههای زنجیرهای ترورها در استان سیستان و بلوچستان است که در یکسال اخیر قربانیانی گرفته و از طرح دشمنان برای ایجاد ناامنی و فراهم ساختن زمینه تحقق اهداف شوم آنان خبر میدهد.
درست است که مسئولان اطلاعاتی و امنیتی با تلاشهای قابل تقدیرشان، همواره عوامل ترورها را شناسائی کرده و آنها را به دست عدالت میسپارند ولی این کافی نیست و باید با بررسی دقیق آنچه زیر پوست استان میگذرد، با این پدیده به صورت عمیق برخورد شود. جلوگیری از تحقق اهداف شوم دشمنان در استان که البته افقهای فراتری را در نظر دارند، فقط با انجام چنین بررسی دقیقی میسر خواهد بود.
وجود گروهکهای تروریستی سابقهداری که بارها مرتکب جنایات بزرگی شده و افراد زیادی را به صورت دستجمعی به شهادت رساندهاند، یکی از عوامل ناامنی در شرق کشور است. این گروهکها در سالها و ماههای اخیر با جان گرفتن گروه طالبان پاکستان، در حال تجدید قوا هستند و از گذشته خطرناکتر خواهند شد. در پاکستان اکنون تروریستهای طالبان مدعی حکومت مستقر در این کشور هستند و آشکارا به رئیس جمهور و نخست وزیر میگویند دولت شما نامشروع است و شما باید با کنار رفتن از قدرت، راه را برای تشکیل «امارت اسلامی پاکستان»! هموار نمائید.
اطلاعات موجود نشان میدهند مدعیان تأسیس باصطلاح «امارت اسلامی پاکستان» از گروه طالبان افغانستان شدت عمل بیشتری دارند. طالبان پاکستان، پدران فکری و تشکیلاتی طالبان افغانستان هستند و اصولاً تفکر طالبانی در بعضی مدارس علوم دینی پاکستان متولد شد و گروه طالبان افغانستان محصول زایشهای این مدارس هستند. وجود حمایتهای فکری غلیظی که از طالبان پاکستان به سوی گروهکهای تروریستی داخل کشورمان سرازیر میشود باضافه کمکهای مادی پرحجمی که به این گروهها میرسد، یکی از عوامل زمینهساز تقویت تروریسم در شرق کشورمان است.
عامل دیگر، وجود عناصری از اعضاء گروه تروریستی طالبان است که بعد از سلطه طالبان بر افغانستان از این کشور به استان سیستان و بلوچستان وارد شده و در این استان بدون اینکه نظارت دقیقی بر آنها بشود مشغول فعالیتهای مشکوک هستند. عدم اطلاع از تعداد دقیق، عدم نظارت بر عملکردها و بیخبری از روابط و تعاملات این افراد با بیگانگان و گروهکهای تروریستی داخلی نکات مهمی هستند که به جریانات مشکوک در شرق کشور به ویژه در سیستان و بلوچستان دامن میزنند.
قدرت گرفتن مجدد باندهای قاچاق مواد مخدر نیز یکی دیگر از عوامل ناامنی در شرق کشور به ویژه در استان سیستان و بلوچستان است. عناصر تروریستی که در مجموعههای یاد شده مشغول فعالیت هستند، برای رسیدن به اهداف خود و تحقق اهداف دشمنان ایران از هیچ جنایتی ابا ندارند. متأسفانه افرادی که درصدد هستند خود را زبان مردم جا بزنند در عین حال که هرچه به فکر و زبانشان بیاید میگویند و وحدت و امنیت کشور را دچار مخاطره میکنند، حاضر نیستند در برابر خطر فزاینده عناصر تروریستی این مجموعه سخن بگویند یا در برابر آنها بایستند. در این شرایط حساس، وظیفه نیروهای امنیتی برای مقابله با موج در حال رشد تروریسم بسیار خطیر است.
انتهای پیام