دریغ است «ایران» که «یونان» شود!
- شناسه: 10125
- چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۱
در خبرها آمده بود؛ سجاد پادام، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار گفته: «۳۰۰ هزار شهید دادیم که یک وجب خاک از دست ندهیم، اما ممکن است به جایی برسیم که مجبور شویم کیش و قشم را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم. کشور یونان ۱۰۰ جزیره فروخت تا بتواند مطالبات بازنشستگانش را بدهد، ما هم به زودی باید قشم و کیش را بفروشیم تا حقوق بازنشستگان را بدهیم.» این گفته به قدری شوکهکننده بود که خیلیها به آن واکنش نشان دادند از جمله معین الدین سعیدی، نمایندهی مردم چابهار در مجلس که میگوید: «از یک طرف آقایان میگویند در بحث فروش نفت به چنین دستاوردهایی رسیدهایم، ما تحریمها را دور زدهایم ما منابع فروش نفتمان افزایش پیدا کرده است، از سوی دیگر اینگونه دل مردم را خالی میکنند که با این روند مجبوریم برای مطالبات جامعه بازنشستگان قشم و کیش را بفروشیم و مثال میزنند یونان ۱۰۰ جزیره خودش را فروخت. باید در دهان چنین مدیری زد، من تعجب میکنم دولت چگونه به خودش اجازه میدهد اینگونه با احساسات میلیونها ایرانی بازی کند؟ اگر مسئولین واقعا حرف زدن بلد نیستند، حرف نزدن را که میتوانند انجام دهند. چه ضرورتی دارد که مسئولان تا این حد صحبت کنند؟»
یا «احمد زیدآبادی» که مینویسد: «همۀ آنچه تاکنون منتقدان و مخالفان نظام در بارۀ نابسامانی و شکنندگی وضعیت اقتصادی کشور گفته و نوشتهاند، به گرد پای هشداری که مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار در بارۀ ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی کشور داده است، نمیرسد (!) هشدار این مقام رسمی در مورد تکرار تجربۀ یونان در ایران که فقط با فروش صد جزیره قادر به پرداخت دیون داخلی خود شد، نیاز به هیچگونه توضیحی ندارد. اگر گوش شنوایی برای شنیدن هشدار وحشتانگیز یک مقام رسمی هم در بین نهادهای تصمیمگیر کشور پیدا نمیشود، صدالبته که دیگر آنچه به جایی نرسد فریاد امثال ماست!»
در همین زمینه، احسان صالحی، دبیر شورای اطلاعرسانی دولت در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «در خصوص بیدقتی و کجسلیقگی یک مدیر وزارت رفاه در بیان راهحلی نادرست برای حل ناترازی صندوقهای بازنشستگی، وزیر محترم رفاه تأکید کرد موضع مذکور، شخصی و مؤکداً برخلاف سیاستهای دولت و اقدامات این وزارتخانه برای حل ریشهای و ساختارمند معضلات بجا مانده از گذشته است.»
و اما با نگاهی عمیقتر به آنچه این مدیر بیتجربه، کژسلیقه و خودشیفته به اشتباه بر زبان آورده، مطالب مهم دیگری نیز میتوان نوشت:
- یکی این که؛ دریغ است ایران که یونان شود!
- دو دیگر آن که؛ اساساً چرا باید «ایران» با درصد بالایی منابع و ثروتهای طبیعی و معنوی و غیرمعنوی با کشوری به نام «یونان» مقایسه شود!؟
- سوم آن که؛ اگرچه حرف بسیاری بدی در موقعیت بسیار حساسی زده شده اما به دور از هیاهو بد نیست به راهکارهای فرار از «یونان شدگی» بیاندیشیم بالاخره یونان که یک شبه و آنی و چشم برهم زدنی به «جزیره» فروختن مجبور نشد!
- چهارمین نکته اما؛ تفکری است که در حدبالا و نهایت خام فروشی در حال شکل گرفتن است به این معنا که، وقتی منابع و معادن و ثروت هایمان را به آسانی به یغما میدهیم یک نفر هم یک گوشهی این مملکت به این فکر میرسد؛ حالا که بفروش، بفروش است ما هم چیزی عرضه کنیم تا عقب نمانیم!
پنجمین نکتهی مهم و تلخ و دردآور این که؛ این گفتهی «سجاد پادام» نه تنها با شعارها و اندیشهی حاکم بر دولت سیزدهم در تضاد کامل است که در فقیرترین کشورهای جهان نیز به ناگاه یک مدیر دولتی شعار زمین در برابر مطالبات داخلی را مطرح نخواهد کرد!
- ششم اما؛ بیدقتی در انتخاب مدیرانی است که به اصطلاح «مدیران هزینه زا» هستند نه «مدیران مولد و مبتکر»، مدیرانی که ذهنشان درگیر کشوری ورشکسته به نام «یونان» است و حتی به همین «عراق» و «افغانستان» دور و اطراف خودمان نیز نمیاندیشند!
- هفتمین مسئلهای که در رابطه با گفتهی بسیار تلخ «سجاد پادام» میتوان دست روی آن گذاشت که هم تلخ به اندازهی زهر است هم پاسخی محکم به این مدیر کژسلیقه، هم دردی نهفته در سینهی بسیاری از آحاد جامعه این که؛ شوربختانه در همین ایرانی که برخی در اندیشهی فروش جزایرش برآمده اند؛ کم نیستند کسانی که تنها با گوشهای از داراییها و اموالشان نه تنها میتوانند جزایر کیش و قشم که قادراند قطر و بحرین را بخرند، تعجب نکنید، هستند حتی اگر این ادعا را شوخی فرض کنید!
انتهای پیام