مرور مهمترین عناوین
امیر حسین ذاکری

من رسوای عالمم

موضوع جلسه اخیر در مورد «شهامت» بود. واژه‌ای که به قول یکی از دوستان برای ما واژه غریبی است چون یکی از چیزهایی که نداریم شهامت است!
یکی از اعضای خبرچین با نقل خاطره‌ای از دوست خود گفت:
دوستی داشتم روزنامه نگار بود می‌گفت: «آدم دل و جرات داری نبودم اما دست روزگار مرا به سمت شغل روزنامه نگاری کشاند. اما در هر سرویس خبری مشکلاتی برایم پیش‌می‌آمد که از ترس سرویس مربوطه را عوض می‌کردم. مثلا تو سرویس اجتماعی بودم یه خبری درباره یک «داماد کینه جو» کار کردم. طرف تهدیدم کرد اجبارا نوشتم: «وی کینه جو نبود «محبت جو» بود!» چکار کنم طرف شر بود و منم ترسو. تو سرویس ورزشی رفتم. یه گزارش کار کردم در مورد بعضی زد و بندهای تو فوتبال، پیغام و پسغام شب نامه و تهدید و... برام فرستاده شد. می گفتند: «پاتو از تو کفش ما بیرون کن. وگرنه ما پامونو می‌کنیم تو کفشت!» تهدید عجیبی بود همین شد که دیگه هیچ گزارشی که دال بر افشاگری باشد جرات نکردم کار کنم. مدتی بعد رفتم سرویس اقتصادی. اعلام شد: «به افشاگران اقتصادی پاداش می‌دهند.» اول خیلی مسرور شدم به خودم گفتم شجاع باش چند تا افشاگری کن زندگیت روبراه میشه. یه بار به طنز نوشتم: «مفسدین آماده باشین می‌خواهیم رسواتون کنیم» دیدم تو فضای مجازی عکسی از من با چند نفر در کنار آبهای زیبای یک خلیج گذاشتند. من تا حالا چنین عکسی نداشتم اما خودمم باورم شد عکس‌ها متعلق به منه! حتی عکس‌هایی از همسر اول و دوم و سوم من در فضای مجازی چاپ کردند. همسرانی که من هیچوقت نداشتم و آش نخورده و دهن سوخته! بعد برام پیام آمد: «این عکس‌ها تا زمانی که دنبال رسوا کردن باشی پاک نمیشه، خانواده‌ات میدونه با چند نفر کنار ساحل بودی، چند بار ازدواج کردی که حالا دنبال رسوا کردن مایی؟!» پاسخ دادم: «شکر خیلی گران است من غلط کردم شکر زیادی بخورم کسی را رسوا کنم، من نه قهرمان عالمم، رسوای عالمم»!
* خلاصه طفلک دوستم آخرش قید کار در سرویس‌های مختلف خبری را زد و کلا از کار روزنامه نگاری بیرون آمد. رها شد. الان میدونین تو چه سرویسی کار می‌کنه؟ یه مدت تو یه سلف سرویس رستوران کار می‌کرد حالا تو سرویس مدرسه کار می‌کنه!


انتهای پیام

آفتاب یزد