امیر حسین ذاکری - با توجه با اینکه متاسفانه و شور بختانه آمار فوتیهای کرونا روز به روز در حال افزایش است حال مردم هم چه بخاطر ویروس گرانی و چه ویروس کوفتی 19 خوب نیست لذا این خبر ترس به جان طنز نویسان هم انداخته. تا جایی که برخی همکاران که همیشه در صحنه "توهم" بودند حتی به فکر وصیت کردن افتادند. چنان که یکی از دوستان گفت: دوستان، متاسفانه مجبورم خبربد بدهم. هرچند مدتهاست خبر خوش نداریم. به گمانم دیگر زبونم لال زمان وصیت است. همه سکوت کردند.
یکی از دوستان گفت: حیف اگه زبونم لال من نباشم. آخه میخواستم کاندیدای انتخابات بشم، شعارهای دهن پرکن بدم ناجی مردم بشم. همه خندیدند.
دیگری که به نظر خیلی نا امید به نظر میرسید، گفت: آقا، خسته شدیم از دست این روزگار. اصلا از دنیا برم به جهنم. کک هیچکس هم نمیگزد جز بیچاره گور کنها و رنج دفن من! مرگ یه بار شیون یه بار. بنده به قول حافظ میگویم: خرم آن روز کزین منزل ویران بروم! چیه این ویرانه که با اسم زندگی تحویل گرفتیم؟ همه خندیدند.
دیگری گفت: آقا جان، این ستاد مقابله با کرونا هم هی ضد حال میزند ما را از آمار
مرگ و میر و پاییز سخت میترساند. پروژه "پاییز هراسی" راه انداختند. نترسید هراس از پاییز سخت و مرگها به دل راه ندهید. بنده به نقل از شاعر میخوانم: "سراپا اگر زرد و پژمردهایم - ولی دل به پاییز نسپردهایم". جناب اجنبی ستیز با شور وافر شروع به دست زدن و تحسین او کرد و گفت: آفرین ما همانطور که دل به بیگانگان نسپردهایم نباید دل یا هراسی هم از پاییز به دل راه دهیم. حتی بنده عرض میکنم:" مرگ بر پاییز سخت" همه خندیدند.
جناب "اجنبی دوست "گفت: حالا به دلتون بد راه ندین، شاید پاییز زیبا باشد رنگارنگ، رقص گلبرگهای خشک و ترد بر شاخهها. پیاده روها نارنجی پوش شوند از ریزش برگهای نارنجی و...... جناب اجنبی ستیز گفت: نخیر. فعلا تا اطلاع ثانوی پاییز زیبا نیست.چقدر مجنون و مفتون هستی. یادمه نسبت به برجام هم چنین مفتون بودی که ضد حال خوردی. همه خندیدند.
جناب پرفسورهم گفت: من به نقل از دیالوگی از یک فیلم میگویم" من از مرگ نمیترسم میترسم که خوب زندگی نکرده باشم" که احتمالا هم همین است! همه سکوت کردند.