روزنامه نگاران متواضعانه از مردم سپاسگزارند که با اطمینان و اعتماد به این قشر، مشکلاتشان را آنان یادآوری میکنند و در این میان باید تلاش بسیارکرد تا به انتظارات مردم پاسخ داده شود. به صراحت باید گفت که هر چه سریعتر میبایست،معضلات و دردهای مردم را حل کرد. انتظار بر این است که جامعه سیاسی در این امر مهم، روزنامه نگاران را به عنوان پل ارتباطی بین مردم و دولت به رسمیت بشناسند. اگر شهروندان در آرامش باشند، تمام کشور آرام خواهد بود. در واقع آسوده خاطربودن شهروندان منعکسکننده امنیت در کشور نیز هست و سریع ترین راه برای کسب آرامش در جامعه به دست آوردن اعتماد آحاد ملت است. به عبارتی دقیقاً همان کاری را باید انجام داد که بیشتر مواقع از آن وحشت وجود دارد. به عبارتی این امر مهم منجر به موفقیت و آرامش در جامعه میشود. به جای اینکه بنشینید و مردم را رصد کنید، بروید و بگردید که مردم درد نان و بیکاری و تورم و گرانی و... دارند. زیر نظر گرفتن دائمی مردم، محبت، زندگی و عشق را در جامعه سست میکند. گاهی وقتها باید از تاریخ و گذشته پند گرفت. کشور به مردمانی مقاوم نیاز دارد. ملتی که مشتاق و سرزنده و پرانرژی باشند و هر زمانی که از گفتن حقیقت نترسند و سرشار از استعداد و عاطفه و مهربانی باشند و در این راستا همواره در ریل جستجوی پیشرفت و توسعه پایدار کشور، قرار میگیرند. بی اعتنایی به دردها و مشکلات مردم یعنی تسلیم، به عبارتی، ناتوانی و دربند و از دست رفته خواهیم بود. برای مردم غمگین، زندگی و اعتماد راحت نیست. اگر یاد بگیریم وقتی اشتباهی از ما سر زد از مردم عذرخواهی کنیم و همچنین یاد بگیریم وقتی از ملت عذرخواهی شد به آنها احترام بگذاریم آن وقت خواهیم فهمید که عذرخواهی نشانه ضعف نیست، نشانه شخصیت و شعور در جامعه است. سخن از سر مهر و بخشش و عقلانیت، جامعه را به درخشندگی میرساند. نباید دائم از مردم ایراد گرفت، بیاییم همیشه زیباییها را ببینیم، چشم زیبا بین همواره به ملت با عشق و عطوفت رفتار و نگاه میکند و آرامش را در جامعه مستحکم میکند.
مردم میخواهند کارهای سخت را وقتی آسان هستند و کارهای بزرگ را وقتی کوچک هستند، جامعه سیاسی آنها را انجام دهد و در این میان و در نهایت ترسوها هیچ وقت آغاز نمیکنند و ضعیفان هیچ وقت تمام نمیکنند و برندهها هیچوقت کوتاه نمیآیند در غیر اینصورت فراموش میشویم، چنانکه انگار نبودید. مردم میخواهند که کشورآباد و خانهشان روشن باشد. بزرگترین درد ما نادانی نیست بلکه داشتن توهم آگاهی است. اگر ما میدانستیم که چقدر میدانیم و چقدر نمیدانیم کشور بهشت میشد. امیدواریم خداوند آنقدر به کشور برکت بدهد که همه ایرانیان سر سفره نان داشته باشند و امیدواریم عدالت اقتصادی به نقطهای برسد که هیچ فقر و ناهنجاری اقتصادی در کشور نداشته باشیم.