در روزهای گذشته گمانه زنیهایی برای
آغاز فعالیت انتخاباتی برخی اصولگرایان با تشکیل جلساتی مطرح شده است. یکی از چهرههایی که نام او در این زمینه مورد توجه قرار گرفته آقای سعید جلیلی است که پیش از این نیز در سال 1392 شانس خود را برای ریاست جمهوری امتحان کرده است. با این حال با توجه به وضعیت داخلی و بینالمللی کشور میتوان گفت او از اقبال
چندانی برخوردار نخواهد بود. در واقع در حال حاضر سیاست اجماعی در ایران این است که بتواند برجام را همچنان زنده نگه دارد و حتی با تلاشهایی آمریکا را نیز به این توافق بازگرداند تا از مزایای این توافق بهره بیشتری ببرد. بهعنوان نمونه در حال حاضر شاهد هستیم که ایران در ذیل برجام در حال تلاش برای سود بردن از پایان تحریمهای تسلیحاتی است. در چنین شرایطی طبیعتا اگر همزمان با فشارهای بیرونی در داخل نیز چهرههایی به قدرت برسند که در تضاد کامل با این توافق هستند طبیعی است که برجام به طور کامل بیخاصیت میشود. در واقع آقای جلیلی با توجه به نوع نگاهی که به تحولات بینالمللی داشته و دیدگاهی که درباره برجام دارد نمیتواند با همان رویه فرصت چندانی در انتخابات داشته باشد. در واقع در شرایط امروز نه جامعه و نه حتی خود اصولگرایان میلی به این نوع
نگاه ندارند. در انتخابات مجلس یازدهم نیز شاهد بودیم که مجموعه گفتمان مخالف برجام در تهران در یک فرآیند حداقلی به پیروزی رسید. بنابراین اگر سعید جلیلی به دنبال این باشد که در یک شرایط مشارکت حداقلی در انتخابات پیروز شود در این صورت اصولگرایان دیگری نیز هستند که به شرایط مشارکت حداقلی دل بستهاند و امیدوار هستند رئیس جمهور بشود. با توجه به اینکه جلیلی یکبار در اوج محبوبیت خود میان اصولگرایان تنها توانست چهار میلیون رای مردمی کسب کند باید گفت فعالیتهای او بعید است بتواند راه به جایی ببرد هرچند ممکن است با برخی رفتارهای پوپولیستی خود را مطرح کند اما در نهایت با توجه به رقابتی که میان خود اصولگرایان وجود دارد میدان بر او بسیار تنگ خواهد شد.