ایرنا: طی سالهای گذشته تب مدرگرایی جامعه را فرا گرفته بطوری که جوانان پس از طی مراحل مختلف تحصیلی به ویژه کارشناسی ارشد و عدم فراگیری مهارتی خاص، در نهایت به جوانان تشکیل دهنده بخش بیکار اجتماعی تبدیل میشوند.
متاسفانه قشر عمده ای از جمعیت بیکاران کشور را دانشجویان و فارغ التحصیلانی دانشگاهی تشکیل میدهند.
بر همین مبنا فعالان بازار کار میگویند در صورتی که روند کسب مجوز کسب و کارها تسریع شود آموزشهای مهارتی و فنی حرفه ای میتواند در آینده ای نه چندان دور اشتغال، کار آفرینی و اقتصاد جامعه در دستان افرادی قرار دهد که نه حسب مدرک بلکه به خاطر مهارت آموزی به سطح مناسبی از اشتغال برسند..
البته این مهارت باید در بخشهای مختلف اقتصادی ایفا گر نقش باشد و مجوز کسب و کار برای ایفای نقش آنها صادر شود.
اما به دلیل عدم برخورداری از مهارت کافی، بیشتر جوانان و فارغ التحصیلان به بیکاران و جمعیت غیر فعال جامعه تبدیل میشوند
رکن اصلی اشتغال در کشورهای توسعه یافته مهارت آموزی است و جوانانشان با آموزشهای کوتاه مدت میتوانند به بازار کار بپیوندند، در حالی که در کشور ما این فرآیند مورد غفلت واقع شده بود و بیشتر اشخاص به دنبال کسب مدرک هستند.
همواره این جمله را میشنویم که «درس بخوان تا شغل مناسبی به دست بیاوری» حال این روند تغییر کرده است و کارشناسان معتقدند، بازار کار آینده متعلق به کسانی است که مهارت داشته باشند نه مدرک.
در گذشته تابستان برای دانش آموزان و دانشجویان فرصتی بود تا فارغ از آموزشهای دوران تحصیل، مهارتی بیاموزند. دختر و پسر تفاوتی نداشت. در این ایام به دنبال یادگیری مهارتهایی همچون مکانیکی، تراشکاری، بنایی، کشاورزی، گلدوزی، خیاطی و بافندگی میرفتند تا در کنار یادگیری مهارتی مبلغی را هم به عنوان دستمزد دریافت کنند.
اما این روزها همه چیز تغییر کرده، والدین ترجیح میدهند اوقات فراغت فرزندان خود را با کلاسهای تقویتی، آموزش زبان و ورزشی پر کنند. دانشجویان نیز ترجیح میدهند ترم تابستان چند واحد بیشتر انتخاب کنند تا دانشگاه را زودتر سپری کنند. بنابراین آموزش مهارت بین دانشآموزان و دانشجویان کمرنگ شده است.
به این شرایط باید پدیده مدرکگرایی را هم اضافه کنیم. طی این چند سال جوانان دیگر به دنبال کسب علم و مهارت به معنای واقعی نیستند و تنها هدف آنها از ادامه تحصیل دستیابی به مدرک است و کسب نمره قبولی جای خود را به علم آموزی داده است.
با توجه به اینکه یکی از گروههای هدف جامعه در حوزه ورود به بازار کار فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند؛ بر اساس آمار بخش قابل توجهی
از فارغالتحصیلان بعد از پایان دوره تحصیلی نمیتوانند جذب بازار کار شوند. گواه آن دادههای آماری مرکز آمار و مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار است که نشان میدهد در سال 1388 نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی حدود ۱۶.۵ درصد
بوده و طی ۱۰ سال اخیر با افزایش
۲.۹ درصدی به ۱۹.۴ درصد رسیده است.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند افراد در دوران تحصیل متناسب با نیاز بازار کار تربیت نمیشوند و استانداردهای لازم برای ورود به بازار کار را ندارند و در واقع فقر مهارتی در بین فارغالتحصیلان به شدت دیده میشود.
بررسیهای جدید بیانگر آن است که مدرک دانشگاهی و تحصیلات عالی در آینده برای بازار کار اهمیتی ندارد و حتی کشورهای متقاضی جذب نیروی کار نیز به دنبال افراد با مهارتهای فنی و حرفهای هستند.
با توجه به اظهارنظر و اصرار کارشناسان و صاحبنظران حوزه اشتغال بر مهارت و نقش آن در افزایش نرخ بیکاری فارغالتحصیلان، لازم است که در سیاستگذاریهای کلان و آموزشی توجه بیشتری به این امر شود.
در طول سالهای گذشته فرهنگ مدرکگرایی در ذهن مردم نهادینه شده است و جایگاه افراد در جامعه براساس مدرک بوده است نه مهارت.
شاخصهای بی پایه و تاریخ مصرف گذشته در جامعه علمیو دانشگاهی کشور سبب گسترش کمیگرایی شده است؛ آفتی که خود
زمینه ساز فساد در این حوزه است.
> مشکل از افزایش دانشجویان است؟
رشد و افزایش جمعیت دانشجویی در کشور با همه ثمرات و دستاوردهای سازنده و غیرقابل انکاری که در پی دارد،موید ظهور و بروز برخی از پدیدههای تلخ همچون میل
به مدرک گرایی نیز است.
سندروم مدرکگرایی؛ زلزلهای که علم و اشتغال را ویران میکند پدیده مدرک گرایی معضل و چالشی است که کشور و جامعه را با هزینههای سنگینی مواجه ساخته است.
بدون تردید نفس تحصیلات عالیه و کسب و اخذ مدرک تحصیلی مثبت و سازنده است،به واقع صدور مدرک تحصیلی به معنای گذراندن دورهای تخصصی در قالب تحصیلات آکادمیک و موفقیت در تحصیلات عالیه است که فرد پس از طی کردن دروس و واحدهایی مشخص به کارشناس، کارشناس ارشد و در مقاطع بالاتر دکترا تبدیل میشود که در چنین شرایطی فرد به طور طبیعی باید وارد رشته تخصصی خود شود و بازدهی خود را در آنچه که آموخته،ارائه کند.
اما معضل امروز جامعه ما سیکل و روند مورد اشاره فوق نیست، بلکه مشکل اصلی معطوف به انبوهی از دانش آموختگانی است که بعضا فاقد تخصص کافی هستند و متاسفانه از کارآمدی لازم نیز برای ایفای نقش در آنچه که آموخته اند برخوردار نیستند و بخشی دیگر نیز با وجود داشتن تخصصهای لازم اما به دلیل کمبود و محدودیت موجود در فرصتهای شغلی در صف انتظار اشتغال به سر میبرند.
یکی از اصلی ترین علل بروز چنین معضلی،مدرک گرایی است و به واقع عده ای تحصیل با هدف کسب مدرک را یک سرمایه اجتماعی تلقی میکنند که حتی در صورت فقدان محتوای لازم میتواند امتیازی ویژه برای آنها محسوب شود.
به واقع مدرک برای برخی از افراد و گروههای اجتماعی یک پرستیژ اجتماعی به شمار میرود که به نوعی جایگاه فردی- اجتماعی آنها را تقویت میکند.
گرایش و تمایل بسیار زیاد به اشتغال در مراکز دولتی و اداری و فرار از فعالیتهای یدی از دیگر عوامل موثر در گرایش ورود به دانشگاه و اخذ مدرک تحصیلی است.
نداشتن سرمایه کافی برای اشتغال به کار آزاد نیز از عوامل تاثیر گذار دیگری است که باعث میشود فرد روزنههای امید خود را در تحصیلات دانشگاهی جستجو کند.
در کنار موارد فوق تاثیر مدارک تحصیلی در افزایش حقوق و مزایای کارمندان اداری نیز مزید بر علت میشود تا تعدادی از متقاضیان ورود به دانشگاه با هدف ارتقا سطح در آمدی و شغلی به مراکز آموزش عالی ورود کنند و به تبع صندلیهای بیشتری از دانشجویان در دانشگاهها پر میشود و به همان میزان صدور مدارک نیز افزایش مییابد؛ مدارکی که گاهی فاقد کارآیی علمیو تخصصی لازم است.
یکی دیگر از دلایل افزایش دانشجویان و مدرک گرایی در جامعه معطوف به فشارهای خانوادگی میشود که برخی از دختران با آن مواجه هستند و در واقع تحصیلات دانشگاهی را فرصتی قلمداد میکنند که با تکیه برآن میتوانند از فشارها و محدودیتهای خانوادگی رهایی یابند.
گاهی شرایط آزار دهنده حاکم بر خانه و خانواده باعث میشود تا فرزندان آن خانواده،امن ترین فضا را برای رهایی از چنین شرایطی در دانشگاه بیابند، مکانی که خود و دوستانشان ساعاتی را در آن سپری میکنند و بواسطه آن قادر خواهند بود تا حدودی از محیط تحت فشار و ناخوشایندی که در خانواده برای آنها ایجاد شده فاصله بگیرند.
> پیامدهای مدرک گرایی چیست؟
امین جهرمی،جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در تشریح تبعات و عوارض مدرک گرایی
در جامعه عنوان کرد:افزایش سطح انتظارات یکی از اصلی ترین تبعات مدرک گرایی
در جامعه است.
وی افزود:در واقع ممکن است فردی که فاقد تحصیلات عالیه است به نحو راحت تری فعالیت در مشاغلی با سطوح پایین را بپذیرد اما بعضا تحصیلات عالیه باعث افزایش سطح توقعات و امتناع از پرداختن به مشاغل دیگر میشود و به تدریج یک نوع بیکاری پنهانی در برخی مشاغل شایع میشود،به این ترتیب که نیروی کارآمد برای ایفای نقش در مشاغل با سطوح پایین،کاهش مییابد.
جهرمیعنوان کرد: یکی دیگر از تبعات مدرک گرایی،
خیل عظیم دانش آموختگانی است که در مقام عمل فاقد مهارت و کارآیی لازم در حوزه تخصصی خویش هستند و به تعبیری با صرف زمان،انرژی و هزینههای بسیار،خروجی و بهره وری مطلوبی از این هزینهها به دست نیامده که این امر برای کشوری که در مسیر توسعه قرار دارد،خوشایند و مطلوب نیست.
> مهار مدرک گرایی
بطور یقین مهار مدرک گرایی و جلوگیری از افزایش هر چه بیشتر این معضل یکی از ضروریاتی است که باید در دستور کار مسئولان ذیربط،برنامه ریزان و خانوادهها قرار گیرد.
با توجه به اینکه یکی از دلایل قابل توجه گرایش جوانان به دانشگاه معطوف به فرار از بیکاری میشود،اشتغالزایی و آموزش هر چه بیشتر رشتههای فنی و مهارت آموزی از عوامل موثری است که در کاهش مدرک گرایی موثر است زیرا در چنین شرایطی فرد با اتکاء به مشاغل فنی،تا حدودی آینده معیشتی خود را تامین میبیند و از گرایش به اخذ مدرک تحصیلی آکادمیک پرهیز میکند.
از سوی دیگر فرهنگ سازی برای نوجوانان و جوانان و تقویت این دیدگاه که لزوما شان و شخصیت انسانها در مدارک دانشگاهی خلاصه نمیشود و میتوان در خارج از فضای آکادمیک نیز به موفقیتها و منزلت اجتماعی بسیاری دست یافت راهکاری اثرگذار است که با اتکاء به آن میتوان سیل مدرک گرایی در آینده را تا حدودی مهارکرد.